یک آقای تهرانی نسبتا" محترم و زیادی علیهالسّلام که از بد حادثه، دانشجوی دانشگاه امام صادق (!)هم هست، در وبلاگاش مطلبی نوشته با عنوان «ماجرای تسخیر و بازپس گیری باغ قلهک به همت دانشجویان، هشت آذر 1390 + تصاویر اختصاصی پاورقی نویس» که حرف های خوب در آن زیاد است و لابد باید از او تشکر کرد. اما این آقا در جایی از نوشتهاش، ذیل عنوان یک مشت عقدهای و بیشعور آورده:
«سرباز بی شعور می پرسید: چند گرفته اید که آمدید اینجا؟
وقتی طرف با سوم راهنمایی از شهرستان برای سربازی می آید تهران، همین می شود دیگر! خبر انقلاب به خیلیها نرسیده است...» ببینید تو را به خدا:

عرض میکنم برادر تهرانی! البته همچنان که از پست و سِمَت جنابعالی (پاورقینویس!) پیداست، حَرَجی بر شما نیست، چون اصولا" در حوزهی فرهنگ و ادبیات، پاچهی پاورقینویسی گشاد است و امکان سُر خوردن و افتادن هر فضلهای از دهانهی آن میرود؛ امّا بسیجیجان! با این نخوت و لاف و گزاف و وهن و وهم، لااقل آبروی امام صادق (ع) را نبر!
در یک اقدام انفعالی، برای شانه خالی کردن از بار مدّعای چرندت، دستِ پیش گرفتهای که پس نیفتی و میلافی که تو خودت شهرستانی هستی؟ آقای نخبه! میرزممقلی هم میداند که کلمهی شهرستانی به خودی خود فحش نیست؛ چیزی که در نوشتهی تو رنگ و لعاب توهین به این کلمه داده، محتوای آن دو سه جملهی کذایی است که تو به هم چالیدهای! آخه نابرادر عزیز و با شعور تهرانی! گیرم آن سرباز شهرستانی بیشعور هم باشد که آدم بیشعور البتّه همه جا، منجمله در تهران شما هم فتّ و فراوون پیدا میشه؛ بشمار ببینم چند تا از بهترین سرداران زنده و یا شهید دوران دفاع مقدس و اصلا" به نسبت جمعیت، چند شهید از کل شهدای این انقلاب، شهرستانی هستند و چند تا تهرانی و آن وقت انقلاب را به نفع تهران مصادره کن! خبر انقلاب به شهرستانها نرسیده؟ بشمار ببینم چند نفر از مسئولین تراز اوّل مملکت، از جمله بنیانگزار انقلاب، روسای قوا و ... شهرستانی بودهاند و هستند و چند نفر تهرانی و آن وقت سند مالکیت انقلاب را به نام تهران بزن! بشمار ببینم آمار فساد، به نسبت جمعیت در تهران بیشتر است یا شهرستان و آن وقت نخوت و تبختر تهرانیات را رو نما! بشمار ببینم صدماتی که به این مملکت وارد شده بیشتر از زیر سر تهران بلند شده یا شهرستان و آن وقت دعوی فهم و فرهنگ و فضل کن! بشمار ببینم به نسبت جمعیت، نرخ مفتخوری و بیعاری و بیدردی در تهران بیشتر است یا شهرستان و آن وقت از زور زدن بمیر!! اصلا" رشتهی حسَب و نسَبت را بگیر و برو تا ببینی در کدام دهکورهای ریشهات جا خوش کرده و حالا تو این طور خودت را آدم حسابی به شمار میآوری!!
به عنوان یک بسیجی، اگر ریگی به کفش نداری، و اگر ذرّهای، فقط ذرّهای جوهر در وجودت هست، به خاطر این وقاحت و بیشرمی و توهین آشکاری که گافیدهای، در وبلاگت از شهرستانیها، که یکی از آنها رهبر معظّم انقلاب است، عذرخواهی کن! نمیمیریها؟! باورکن نمیمیری!