ارزش مخاطب
سریال نادیده رنج تمام شد و دو بازی به یادماندنی از کامبیز دیرباز و سام درخشانی به ویژه در قسمت تأثیرگذار و تحسینبرانگیز پایانی، از خود به نمایش گذاشت. این سریال با تنوع و چرخشهای متعادل و مناسب لوکیشن و نیز موضوع نسبتا" جذاب نسبت به فرم و ریتم یکنواخت اکثر سریالهای سالهای اخیر صدا و سیما، توانست با جذب و همراه کردن درصد بالایی از مخاطبان، حس و حال و هوای تازهای را به ارمغان بیاورد. واقعیت این است که مخاطب ایرانی اغلب و به علت گرفتاریهای روزمره افسرده و خسته است و ساعاتی را که به عنوان وقت فراغت در پای تلویزیون مینشیند، تحمل بازبینی گرفتاریهای روزمرهی خود را ندارد.
رسانهی ملی اگر در جذب حداکثری و دفع حداقلی مخاطب نیاز به توفیق دارد، که دارد؛ میبایست مواردی چند را در فعالیتهای خود لحاظ کند:
- پرهیز از انحصارگرایی در کار با نویسندگاه و فیلمسازان معدود که به لحاظ عرصهی ذهنی و فکری لاجرم محدود هستند. میدان دادن به انبوه فیلمسازان و فیلمنامهنویسان در گوشه و کنار کشور که منجر به تنوع فیلمها به لحاظ موضوعی و فرمها و ساختارهای نو و غنی میشود و طیف وسیعتری از مخاطبان را برای رسانهی ملی دست و پا میکند.
- پرهیز از به کارگیری مدام و مداوم بازیگران مشخص و دعوت از بازیگران توانا، با استعداد و ناشناخته در سراسر کشور برای دوری از آفات کلیشه.
- تغییر و تحول اساسی در نوع فیلمبرداری، ارتقای تکنیکها و پرهیز از ضبط و نمایش نماهای کشدار، کند و بیتحرک و به ویژه پرهیز از کلوزآپهای گریه و اشک و آه و ناله، که زیرساخت این مهم تهیهی فیلمنامهی حرفهای است که در آن برای انتقال حس اندوه، نه از طریق نمایش آبغورهگیری بازیگر، که اصولا" از طریق فرم واقعه و چرایی و چگونگی فرایند شکلگیری موضوع اقدام شود؛ چیزی که در سینمای حرفهای نمونههای درخشانی دارد و بدون این که شاهد گریستن عریان بازیگر باشیم، در یک همذاتپنداری ناخودآگاه در درونمان با او و برای او اشک میریزیم.
- توجه اساسی به روابط علّی و معلولی قوی و منطقی در حوادث داستان، که این امر باز برمیگردد به فیلمنامه و فیلمساز؛ زیرا چفت و بستهای الکی و آبکی مابین وقایع و حوادث داستان موجب دلزدگی و تمسخر مخاطب میشود و باورپذیری طرح را کم کرده، اجر زحمات فیلمساز و عوامل فیلم را ضایع میکند.
- توجه اساسی به موضوعات جدید و بکر و پرمایه مثل دفاع مقدس و ... نوآوری در ارائهی فرم و ساختار فیلم و به کارگیری مواد طنز، کمدی فاخر و دوری از گزارش صرف رئالیستی روزمرگیهای اجتماعیِ کم ابتلاء و در نتیجه ممانعت از درغلتیدن به ورطهی فیلم فارسی.
- توجه اساسی به مخاطبی حداقل در حد متوسط به بالا در فیلمسازی، و نه مخاطب عام و عامه، به منظور ارتقای سطح عمومی شعور اجتماعی و نه صرفا" فراهم کردن سرگرمی آنهم برای عوام.
- توجه اساسی به خرده – فرهنگها، قومیتها و گویشهای مختلف در سراسر کشور در فیلمسازی که آثار و برکات بسیاری به دنبال دارد. بخشی مهم از تحقق این امر با واگذاری ساخت فیلمها به سیمای مراکز استانها و پخش محصول از شبکهی سراسری است.
و جز اینها چیز دیگری هم هست آیا؟ قطعا" ...