از کرامات شیخ ما!
شخص شخیص ما که اگر بخواهیم میتوانیم مدیر کل تمام طنّازان ایران، بلکه جهان و اگر نه، دستِ کم خاورمیانه باشیم، و این ادّعا را داشته و پای آن هم ایستادهایم، عریضهای داریم در باب سخنان اخیر آقای میرزابیگی، رئیس کل سازمان نظام پرستاری. ایشان فرمائیدهاند! که مطالبات پرستاران برخی از بیمارستانهای تهران مطالبات پرستاران کل کشور نیست. (بخوانید اینجا)
عرض شود که اوّلا" تا اجرایی شدن قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری و از قدیمالایّام طبق قانون، پرداخت حقوق و مزایای پرستاران در دو بخش و از دو محل، یکی پرداخت مستقیم حقوق و مزایا از بودجه کل کشور و دیگری پرداخت در قالب طرح نظام نوین یعنی همان کارانه میباشد. بنابراین پرداخت کارانه فعلا" قانون است و لابد قانون هم چیزی است که آن را برای اجرا شدن تصویب نموده و برای قشنگی لب طاقچه وضع نفرمودهاند! آقای رئیس که شأن خودشان را بالاتر از پیگیری پرداخت این بخش مهم از مطالبات جامعهی پرستاری میدانند، ظاهرا" غیر از برخی بیمارستانهای تهران، هیچ اطّلاعی از معوّقات کارانه در سایر نقاط کشور ندارند، چون از فحوای کلام گهربارشان این طور برمیآید که در سایر نقاط کشور هیچ پرستاری مطالبهی صنفی مثل کارانههای معوّق و معلّق ندارد. در حالی که یکی از دردهای طاقتسوز مشترک همکلاسیهای سابق و دوستان شاغل فعلی ما در اطراف و اکناف کشور که از شدّت آن همه دارند میترکند، عدم دریافت کارانه، آنهم گاه تا 25 ماه است! و ... دیگر پایین بودن، بلکه هیچ بودن میزان کارانهی آنها در قیاس با دریافتی چرب و چیلی برادران و خواهران ایمانی پزشک؛ و نیز مطالبات صنفی دیگر که از سوی معترضین در بیمارستان شریعتی و امام تهران عنوان شده است. (بخوانید اینجا) ثانیا" ...؛ بگذریم!
با این موضعگیری آقای رئیس، ما به وجود مبارک خودمان هم شک فرمودیم تا چه رسد به سازمان محترم مطبوعمان و دفتر و دستک عریض و طویل و پول هنگفتی که سرجمع بابت حق عضویت از جیب لاغر خیل ما به خیک گشاد آن سرازیر میشود و به یمن این وجوهِ مبارک رفتهرفته آن هم دارد برای خودش مافیایی میشود در عرصهی تجارت و اقتصاد و صنعت حرف! (با آن آرم کذاییاش. ملاحظه بفرمائید در اوّلین پست وبلاگ وزین ما!)
... بله، ما ماندیم در این که پس وظیفهی سازمان محترممان آیا فقط برجسازی و به راهانداختن تورهای سیاحتی و توزیع روغن و شکر و عرضهی شورت و جوراب در تعاونی و از این دست است، یا پیگیری حق و حقوق ما پرستاران بینوا هم جزئی از وظایف، بلکه وظیفهی اصلی آن است؟ شاید هم در چشم روشن و سیر آقای رئیس، چهل – پنجاه هزار تومان کارانه در ماه پولی نیست که ارزش اینهمه چانهزنی را داشته باشد! در هر حال ما که حیران ماندهایم در کار و بار حضرتشان!
بیخیال، ولش کن! در اوّل این مطلب عرض فرمودیم که ما میتوانیم در طنّازی سرآمد همگان باشیم؛ نشان به این نشان که این لطیفهی ما در فستیوال جهانی «جوک خوب لازمهی غنی کردن اورانیوم!» با احراز رتبهی اوّل و دریافت هر سه مدال طلا و نقره و برنز و دیپلم افتخار و دو میلیون و دویست و پنجاه و هفت هزار لوح تقدیر، نام ما را برای ابد در کتاب رکوردهای گینس ثبت و ضبط فرمود:
«به غضنفر آمپول نمیدادن بزنه، آمبولانس قورت میداد!»
.