پرستاران

6 بار حمّام در یک شب!!

يكشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۰، ۰۷:۱۴ ق.ظ

دیشب از ساعت شرع شیفت (ساعت 8) تا پایان آن (ساعت 7 صبح)  به مدت 11 ساعت بوی فرح‌بخش و مسحور کننده‌ی مِلِنا توی دماغ مبارکمان بود! ابتدا همین که وارد بخش شدیم سر مبارکمان گیج رفت و قیری ویری رفتیم و نزدیک بود با خوردن به ستون استیشن، بیفتیم و ضربه مغزی شویم؛ اما چون تخت خالی نداشتیم و دستگاه سی تی هم خراب بود، خدا بهمان رحم کرد و دستمان را به دسته‌ی صندلی رساند و لاجرم از سقوطمان جلوگیری فرمود! همکاران عصرکارمان امّا سُر و مُر و گنده نشسته بودند و به ما می‌خندیدند و فرمودند که نگران نباش الان است که کلّه‌ات از این بوی معطّر پر شود و عادت کنی و باری ...؛ کم‌کم سیاهی از جلوی چشمانمان رفت کنار و رفتیم لباس پوشیدیم و آمدیم و برای اوّلین کار، آقای حاجیِ 71 ساله GI Bleeding را بردیم توی حمّام بخش تا بیایند و او را بشویند. القصّه، غیر از آن جریان باریک و مداوم خروج عطر، که پشت سدّ پمپرز می‌ایستاد، تا صبح، حاج آقا بیچاره بدون این که بخواهد و با شرمندگی، 6 بار مفصّلا" ریقید و فضای آی‌سی‌یو را به بوی ملیح ملنا عطرآگین کرد! در واقع آن چهار واحد اف‌اف‌پی و  8 واحد پگ‌سلی را که در این مدّت به او دادیم، خرده خرده از آن ته بیرون داد و 6 بار حمّام گرفت و کلی صفا کرد!! اواخر شیفت، در حالی که سیستم تهویه هم حتّا به نفس نفس افتاده بود، همکار عزیز ما که بفهمی نفهمی اهل مادّیات است، فرمود: «برای گرفتن یک لوله‌ی آبدار مدفوع، در زیر سوراخ دماغ آدم، به مدت 11 ساعت، آن هم از نوع خونی، عفونی، متعفّن و مسموم و شیمیایی‌اش!! انصافا" چند به آدم بدهند حق مطلب ادا شده است؟!»

ما که زیاد اهل مادّیات نیستیم عرض کردیم که اگر به اندازه‌ی همان لوله، طلا هم بدهند نمی‌ارزد عزیز برادر! حرص نخور و حسابش را بگذار برای آن دنیا و خدا خودش تلافی خواهد کرد.

حالا ساعت 1 بعد از ظهر است. من تازه از خواب پا شده‌ام، و چه خوابی آخر ...؛ همه‌اش خواب ملنا دیدم و پوشک کردن بیمار و اصابت تَرکِش به لباسم!! با صورت شسته می‌نشینم سر سفره. قیمه‌ی خوش‌رنگی در سفره است. برنج دانه بلند و ماست محلّی و پیاز و ... ؛ امّا مگر بوی تعفّن از توی دماغ و کلّه‌ام بیرون می‌رود؟!

۹۰/۰۹/۲۰
... یک پرستار

نظرات  (۱۰)

یارو اومد درمانگاه قرار بود سوندش عوض بشه - 12 هزار تومان هزینه باید پرداخت میکرد  اعتراض میکرد که زیاد است - یکی از بچه ها بردش پشت پاراوان گفت من درمیارم چند میگیری تا بگیری دستت - با تعجب وامانده بود - گفت لامصب من میگیرم دستم - بتادین میزنم - ژل میزنم - سوند میزنم - فیکس میکنم 12 تومان میدی زیاده؟
سلام همکار خسته نباشی الهییییی..... کسی جز ما دردت را نمی فهمد یادش بخیر آقای یوسفی توی آی سی یو بودم موقع ساکش می گفت :بریم دهنشو سرویس کنیم
سلاممن خیلی اوقات از شیفت که میام 10 12 بار فقط دستهام رو طی چند دقیقه مثل اسکراپ کردن می شورم.باز هم وقتی میخوام چیزی بخورم با کراهت به دستام نگاه می کنم .بخصوص وقتی یک ملنایی یا ساکشنی توی شیفت داشته باشم.تازه من وسواسی نیستم. خدا به داد وسواسی هاش برسه
سلامبیمار با مشخصاتی که گفتی ارست کرد 45 دقیقه این بیمار رو ماسا‍ دادیم و دارو آمبو من میدونم تو چی کشیدی 2 تا ماسک زده بودم ولی اثری نداشتمردم و زنده شدم .
سلام همکار عزیزمنوشته ات زیبا و دلنشین بود. البته دلنشین بودنش شاید برای حس مشترکی باشد که همه ما با خواندنش تجربه می کنیم.
وای یه حالی شدم اینا رو خوندم.... خداییش هم فقط خدا باید مزدمون رو بده
سلام و درود به شما من تکواندو کار هستم وتوی این 6 سال شکستگی دست و پا-پر خون شدن دهن حریفام که ای کاش هیچ وقت نمیزدم حقیقتا هر دفعه خیلی سریع اقدامات اولیه رو انجام میدادم که ضربان قلبم ماکزیمم بود تا وقتی که اورژانس میرسید. نمیگم درکت میکنم و امیدوارم که هیچ وقت درکت نکنم چون با درک شما زندگیم نابود میشه من الان دانشجوی مهندسی شهرسازی هستم و هروقت از رشته خودم لذت میبرم برای شما دعا میکنم...
سلام یه سر به وبلاگ من بزن شاید حالت بیاد سر جاش یک سری عکس از سپید دشت لرستان آپ کردم که شاید با دیدن این عکسها حالت سر جاش بیاد من که هر وقط یه سفر میرم اونجا حالم جا میاد فقط وقتی سر زدی یه نظر بده تا با تمام وجودم از اومدنت خوشحال بشم
۰۴ دی ۹۰ ، ۰۸:۳۹ پرستار داخلی
اجرتون با خدا
سلام.من با یک پرستار نامزد کردم.وای بمیرم واسه شوهرم اینقد عذاب مبکشه.خودم مهندس کامپیوترم.خیلی نوشته هات باحاله کلی خندیدم خدا خیرت بده...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی