یاسینخوانی ...
نظام پزشکسالار، در طول سالهای گذشته، با نادیده گرفتن حقوق بر حق جامعهی پرستاری، عملا" نشان داده است که با مصادرهی کامل امکانات و منابع سختافزاری و نرمافزاری بخش بهداشت و درمان، تنها به منافع خود میاندیشد. در همین راستا، از زمان تشکیل سازمان نظام پرستاری، با اتخاذ سیاستهای آشکار و پنهان، به واقع تشکّلی خنثی، بیخاصیّت و برای خالی نبودن عریضه، از این سازمان به نمایش گذاشته است.
در این شرایط، سازمان نظام پرستاری، اگر خود را تنها نمایندهی رسمی جامعهی پرستاری میداند، که میداند، میبایست دست از مماشات و مسامحه برداشته، و در وحلهی اوّل، با استخدام وکلای مبرّز و مستقل، حقوق معوّق و معطّل جامعهی پرستاری را استیفا نماید؛ و در صورت عدم حصول نتیجهی مطلوب، ذرّهای از خود شجاعت نشان داده و با فراخوان عمومی پرستاران، برای انجام اقدامات عملی منسجم و مؤثّر، مدیریت پزشکسالار را مجبور به رعایت حقوق خود کند؛ در غیر این صورت، اتّخاذ سیاست یک بام و دو هوا، که از یک طرف تسلیم بیچون و چرا در برابر پزشکان، و از طرف دیگر ادّعای وکالت جامعهی پرستاری است، راهی به دهی نخواهد برد.
نظام پرستاری اگر نمیداند، جامعهی تبدار، رنجور و بیمار پرستاری میداند که اولویّت اصلی و اوّل پرستاری کشور، احقاق حقوق و مطالبات صنفی آن است، و نباید بخش عمدهای از توان و انرژی سازمان، صرف امور فرعی و در حال حاضر غیر ضروری، نظیر برجسازی و تورهای سیاحتی و غیره و ذالک شود.
مخلص کلام ... آقاجان! نظام عزیز! اگه میخوای یه درپیتخانهی بیخاصیّت باشی، بهتره خفه شی، دفتر و دستکت را جمع کنی و بری به درک!!