پرستاران

بیچاره پرستار!

سه شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۰، ۰۶:۴۲ ق.ظ

اوضاع پرستاری و احوال پرستار// بیچاره پرستار!

تا بوده و تا هست اسیر است و گرفتار// بیچاره پرستار!

اوضاع، چه اوضاعی و احوال، چه حالی؟// در گردش ایّام

افتاده به منّت‌کشی دکتر غدّار// بیچاره پرستار!

بی‌پولی و بی‌خوابی و دردِ کمر و سِل// ای وای دلم دل!

یا صبح، و یا عصر، و یا هر دو، و شبکار// بیچاره پرستار!

جز تهمت و تحقیر و ستم حاصل او چیست؟// از هرکس و ناکس

توهین و سرافکندگی و ذلّت بسیار// بیچاره پرستار!

 هستند چو نوکر، درِ دکّان طبابت// انگار بدهکار

بیچاره نگهبان، خدمه، مردم بیمار// بیچاره پرستار!

توصیف پرستاری ما نیست به جز این// بی‌منّت و بی‌مزد

حمّالی و بیگاری یک مشت ستمکار// بیچاره پرستار!

اوقات خوش آن بود که با پول به سر شد// ای حضرت آقا!

با سفره‌ی خالی چه کند آدمِ ناچار// بیچاره پرستار !

 در هیچ کجا مثل همین کشور ایران// این مهد عدالت

این‌قدر نشد از طرف دولت خود خوار// بیچاره پرستار!

                             ....

در خواب فقط زندگی توست چو آدم// خوابی که نداری!

همکار گلِ من! به خدا روم به دیوار// بی‌چاره!   پرستار!

۹۰/۱۰/۲۰
... یک پرستار

نظرات  (۲)

درشت تر بنویسین کور شدم بابا من دوس دارم همه شو بخونم ولی خیلی ریزه
واژه ی زیبای “پرستار” یعنی: پ: پیمان خون بستن برای مهر و ایثار ر: رفتن به سوی خدمت خلق س: سربلند و ساده زیستن و سختکوشیدن ت: تحمل درد و رنج بیماران ا: الگو گرفتن از مظهر تقوا ، زینب کبری ر: راضی و خوشنود بودن از خدمت به خلق و رحمت خدا... پس بر خود ببال ، ای فرشته ی زمینی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی