پرستاران

دلتنگی

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۲۳ ب.ظ

شمعدانی کلمه‌ای‌ست که در گلدان است. گلدان کلمه‌ای که در دفتر. این زندگی را مادرم به یادگار گذاشته برای من؛ یادگاری از آن روزهای روشن و پرخنده. چه عطری داشت بوی دم‌پخت برنج دانه شکسته‌ی طارم‌اش ظهرها که از کلاس برمی‌گشتم! چه ذوقی داشت چشم‌هاش، که حالا نیستند تا ببوسمشان. یادگارت این‌جاست مادر، شمعدانی‌ات، غرقه در گلبوته‌های سرخ. سرخی دلت کجاست حالا عزیزم! سرخی دلت، دلبندم!

۹۱/۰۵/۰۳
... یک پرستار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی