صنعت پزشکی
دیروز شانزدهم بهمن ۱۳۹۰، در بخشهای مختلف اخبار شامگاهی تلویزیون ملّی، موضوع مستندِ صراط این رسانه، پیشرفتهای پزشکی کشور در این سی و سه سال بعد از پیروزی انقلاب بود، که با صدای یک خانم دکتر روی آنتن همهی شبکههای وطنی رفت و لابد در آرشیو وبسایت این سازمان موجود است و با رویکردی مثبت، راهی که آمدهایم، از پیشرفتهای پزشکی، داروسازی و بهداشت و درمان مملکت را به نمایش گذاشت. خب این خوب است و آن پیشرفتها و باید گفت بارکالله! امّا نمیشود دندان روی جگر گذاشت و دردهای ناگفته در این برنامه را نگفت، که یکی از مهمترینِ آنها این است: پزشکی ما در این سی و سه سال تبدیل به یک صنعت شد! صنعت پزشکی! صنعتی که با هدف کسب درآمد به هر وسیلهی ممکن، بیهیچ ضابطه و نظارتی، و با تساهل، تسامح و مماشات بخشهای مختلف حاکمیّت، اصل نانوشتهای را بنیان نهاد به نام زیر میزی! بر اساس این قانونِ شفاهی، هر فرد بیماری برای درمان بیماری خود، بایستی قبلا” پول درخواستی طبیب را، به هر میزانی که وی اراده نماید، به حساب شخصی وی واریز کند. اگر کرد درمان میشود و اگر نه، باید برود کپّهی مرگش را بگذارد و بمیرد!
در این راستا و به طور کلّی، برخی داشتهاند و دادهاند و درمان شدهاند. برخی هم، به هر وسیلهی ممکن، با قرض کردن، وام گرفتن، حراج زندگی و حتّا خودفروشی! از پس آن برآمده و زنده ماندهاند، و برخی دیگر… نداشته، کپّهی مرگشان را گذاشته و آبرومندانه درگذشتهاند! فاتحه!!