پرستاران

آلوورا - پاسخ به چند مخاطب ...

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ

کسی که به نام تو و در مقام دفاع از تو، حق تو رو ضایع می‌کنه – گیرم نه از سر عناد و کینه – و همین جور وایساده روبروت و صاف‌صاف تو چشات نگاه می‌کنه و لبخند می‌زنه، بزرگ‌ترین توهین و بیش‌ترین جفا رو در حقّ تو کرده. این یعنی بدتر از دشمنی؛ چون در این دوستی‌، وقاحت و نفاقی هست که در اون دشمنیِ عریان نیست. و بعد این که آینده و آیندگان در مورد خدمت و خیانت کارگزاران مملکت قضاوت خواهند کرد و مسئولان سازمان ما – سازمان نظام پرستاری – هم از این قضاوت مستثنی نیستند. آن‌ها شیفتگان خدمتند یا تشنگان قدرت؟ یا این‌جور می‌خوان: خدا و خرما رو با هم؟

یه روزی نظام پرستاری یه مجموعه‌ی نوپا و تازه تأسیسی بود و هیچ‌کس انتظار نداشت در برابر دراکولای پزشک‌سالار قد علم کنه و دم بگیره برا دفاع از حقوق معطّل و ناچیز پرستاران بیچاره؛ امّا حالا چندین و چند سال از اون سال‌ها گذشته و از برکت حقّ عضویّت همین جماعت پرستار و خیلی چیزای دیگه، این سازمان برا خودش کسی شده و سری تو سرهاست. امکانات مالی و حقوقی و موقعیّت اداری، اجتماعی و حتّا سیاسی خوب و قابل توجّهی داره. حرکت لاک‌پشتی در دفاع از حقوق جامعه‌ی پرستاری حالا دیگه از این سازمان قابل قبول نیست؛ برای این که حقّ و حقوقی که داره ضایع می‌شه و معطّل مونده، اونقد زیاده که با سلام و صلوات نمی‌شه اون رو اعاده کرد. چند نسل پرستار باید جزغاله بشه تا نظام پرستاری خرده‌خرده وضع رو به نقطه‌ی مطلوب برسونه؟ و این چند نسل چه گناهی کرده‌ن؟

سؤال می‌کنیم – گناه که نیست؟ – نرخ فعّالیّت‌های حقوقی نظام پرستاری در دفاع از مطالبات جامعه‌ی پرستاری به ویژه مطالبات صنفی آن، از بدو تأسیس تا به امروز چند درصد رشد داشته؟ غیر از اینه که بیش و کم، یه خطّ افقی بوده که موازی با خطّ کف نمودار، سلانه سلانه پیش اومده! آیا یه جهش نصف – نیمه می‌شه توی اون دید؟ و این در حالی‌ست که در طول این سال‌ها ماهیانه مبالغ میلیونی سرازیر ‌شده تو جیب‌ مسئولین این سازمان و حضرات هزار جور مواجب و مزایای دیگه واسه خودشون تعریف کرده‌ن. آیا با این موقعیّت و مزایا، اون‌ها وظیفه ندارن شش‌دانگ و تمام‌قد از حقوق امثال من پرستار دفاع کنند؟ آیا یه پرستار عمر نوح می‌کنه و حالا اگه صد سال حقّ و حقوقش عقب افتاد اشکالی نداره؟

یه گوشه‌ش اینه: بفرمایید چند شهرِ حدودا” صد هزار نفری توی کشور وجود داره؟ چن‌تا بیمارستان دولتی تو  کلّ این شهرهاست؟ در هر کدام از این بیمارستان‌ها که اغلب در حدّ ۱۰۰ تختخوابی هستند، ده تا پانزده پزشک عمومی و متخصّص و ۱۵۰ تا ۱۸۰ نفر کارمند دیگه، از پرستار و بهیار و تکنسین اتاق عمل و بیهوشی و کارمندهای اداری کار می‌کنند. اگه تحقیق کنید و آمار درست به‌تون بِدن – می‌دونین که، در جاهایی که کار یه جاهایی‌ش می‌لنگه، مسائل مالی همیشه جزء اسرارن و نباید فاش بشن!! – آره اگه آمارِ درست به‌تون بدن، خواهید دید که درآمد متوسّط هر کدام از این بیمارستان‌ها ماهیانه ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون تومانه که در پایان ماه به حساب دانشگاه علوم پزشکی اون استان ریخته می‌شه. دانشگاه نزدیک به ۴۰ درصدِ این پول رو به عناوین مختلف مثل حق مدیریّت کم می‌کنه – که البتّه اگر بخواد یه رقم منصفانه و واقعی کم کنه، خیلی کم‌تر از این حرف‌ها باید کم کنه – و الباقیِ پول رو بر‌می‌گردونه به حساب بیمارستان، تا در اون بیمارستان مثل گوشت قربونی صرف هزار درد بی‌درمون بشه. از این پولِ نصفه – نیمه، اگر خورشید از مغرب طلوع کنه، رئیس و مدیر تصمیم می‌گیرن که بخشی رو به کارانه‌ی پرسنل درمانی و اداری اختصاص بدن. اوّل این که مبلغ کارانه‌ای که در حال حاضر بر اساس یه فرمول خاص استخراج می‌شه، قبلا” بر اساس یه فرمول کاملا” ناعادلانه و تبعیض‌آمیز دیگه، بین پزشکان و سایر کامندان سهم‌بندی ‌شده؛ به طوری که در مقام مقایسه، مبلغ کارانه‌ی یک ماه این ده – پانزده پزشک، تقریبا” برابر می‌شه با مبلغ کارانه‌ی شش تا هشت ماه آن ۱۵۰ تا ۱۸۰ نفر کارمند دیگه!!!! دقت کنید: مبلغ یه‌ماه کارانه‌ی ده نفر، برابر باشه با مبلغ شش‌ماه کارانه‌ی صد و پنجاه نفر!!! بعد و دوّم و مصیبت دیگه اینه که رؤسای بیمارستان‌ها که خود پزشک تشریف دارن، عموما” کارانه‌ی پزشکان رو دو ماه به دو ماه می‌دن، و کارانه‌ی اون بیچاره‌های دیگه رو بالای ۲۰ ماه به ۲۰ ماه!!! این در حالیه که امورات اون پزشکان با وجود درآمدهای نجومی مطب‌ها و زیرمیزی‌هاشون، چندان هم به این مبالغ وابسته نیست، در حالی که تنها درآمد زندگی این ۱۵۰ تا ۱۸۰ نفر فقط همین شندرغاز حقوق و کارانه‌س!! البتّه مسئولین و رؤسا این آمار رو تکذیب می‌کنن؛ امّا اگه یه فامیل یا یه دوست یا یه آدم صادق داشته باشید تو حسابداری بیمارستان یا شبکه یا دانشگاه، و پرس‌وجو کنید، خواهید دید که وضع، کم و بیش به همین منواله. آخه این دردها رو آدم به کی بگه و در کشور امام زمان، کدوم مرجعی باید به این ظلم بی‌حساب رسیدگی کنه؟ وظیفه‌ی سازمانی مثل نظام پرستاری در این میون چی و چقدر سنگینه؟ اون‌وقت رئیس نابغه‌ی این سازمان به جای این که تمام توش و توان خود و سازمان رو برای پیگیری و درمان چنین بیماری‌های صعب‌العلاجی بذاره، فی‌المثل شخصا” می‌شینه و وقتش رو صرف مصاحبه از پرستاران متقاضی انجام خدمت در کاروان‌های پزشکی حج می‌کنه!! و مثلا” در خصوص تحصّن پرستاران بیمارستان شریعتی تهران به خاطر کارانه‌های کم، و برای پرهیز از رو در رو شدن با مدیریت پزشک‌سالار، که حالا ممکنه منافع‌ش رو به خطر بندازه، موضع‌گیری می‌کنه که این یه خواسته‌ی داخلی و مربوط به این بیمارستانه و مشکل پرستاران همه‌ی بیمارستان‌های کشور نیست و نظام پرستاری اون رو پیگیری نمی‌کنه!! انگاری پرستارای این بیمارستان، مشت نمونه‌ی خروار نیستن و نظام پرستاری، نظام پرستاری اونا نیست. ملاحظه می‌کنید؟ مقدّرات ۱۵۰ هزار نفر پرستار و بهیار و تکنسین اتاق عمل و هوشبری کشور، دست یه همچین تحفه‌های عصا قورت داده‌ای‌یه!! و انگاری قحط‌الرّجاله، و کس دیگه‌ای نمی‌تونه به امور فرعی – مثل انجام  یه مصاحبه‌ – رسیدگی کنه!

برای من پیام می‌ذارن که: تو انتقاد سازنده نمی‌کنی و تخریب می‌کنی و «گربه دستش به گوشت نمی‌رسه پیف‌پیف می‌کنه!» خب از محتوای یه همچین کامنتی بر‌می‌آد که نویسنده‌ش از همین دار و دسته‌س و فکر می‌کنه که همه مثل خودش کشته – مرده‌ی صندلی چرخانند و باسن‌شون فقط تو گودیِ این صندلی آروم می‌گیره! یه همچین آدمی یا نمی‌خواد واقعیت‌ها رو ببینه، یا کوره، و یا کاسه‌لیس همین جماعته و یه تکّه استخونی جلوش می‌ندازن که این جور واسه‌شون هاپ‌هاپ می‌کنه!

کامنت می‌ذارن که تند می‌ری و چرا نمی‌تونی نیمه‌ی پر لیوان رو ببینی؟ خب مسئله و موضوع دیدن نیمه‌ی پر نیست؛ کسانی که در پر کردن این نیمه نقش داشته‌ن، انجام وظیفه کرده‌ن و بابتش حقوق‌های چرب و چیلی گرفته‌ن و منّتی ندارن سر پرستارایی مثل من که بخوایم ازشون تشکّر کنیم اگر چه، ما ناشُکر و ناسپاس هم نیستیم. در این‌جا موضوع و مسئله، یه لیوانه که باید پر باشه و حالا نصفه – نیمه‌‌س و کلّی از مصائب زندگی من و امثال من به خاطر وجود همون نیمه‌ی خالیه؛ نیمه‌ای که برای پر بودنش عمر گرانمایه صرف می‌شه. آیا حماقت نیست که آدم زوم کنه رو اون نیمه‌ی پر و از اون نیمه‌ی خالی که نصف حقّشه چشم‌پوشی کنه؟ این نصفِ حق، تو جیب کی می‌ره؟ و ما باید بذاریم بره؟ و این در حالیه که این نیمه‌ی خالی در عمل بیش از یه نیمه‌ی پر، در خوب و بد بودن زندگی آدم نقش داره، برای این که با نبودن و خالی بودنش زور و ضرب اون نیمه‌ی پر رو هم می‌گیره و اون رو تا حد زیادی از ‌خاصیّت می‌ندازه. خب پس من حق دارم که از خودم دفاع کنم، و هر پرستار دیگه‌ای هم، و انگ تخریب با چسب دو قلو که سهله، با چسب دویست قلو هم به ما نمی‌چسبه. منع و مزّمت ما برای دفاع از حقوق خود، پاک کردن صورت مسئله و تبرئه‌ی مسئولین از کوتاهی در احقاق این حقوقه.

به عنوان یک پرستار از اعماق جامعه‌ی پرستاری، از آن اعماقی که عمدتا” بار طاقت‌فرسای درمان روی دوش اون‌هاست، عرض می‌کنم و اعتقاد دارم که سازمان نظام پرستاری با همه‌ی مسئولین و خدم و حشم‌اش، اگر به‌اندازه، بجا و به‌موقع، به وظایف خطیر خود در قبال جامعه‌ی پرستاری عمل کنه، نور چشم ما، امن و امان قلب ما و حبیب و محبوب ماست و بر سر ما جا داره! اگر چه طور؟ به‌اندازه، بجا و به موقع، و اگر نه، درپیتخانه‌ای‌ست که …

۹۱/۰۵/۰۳
... یک پرستار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی